Topeakchain

تکنیکال یا فاندامنتال ؟

تحلیل تکنیکال یا فاندامنتال: از کدام تحلیل باید استفاده کرد؟

تکنیکال یا فاندامنتال

برای دهه‌ها، ترجیح تحلیلگران استفاده از تحلیل فاندامنتال بود. با پیشرفت تحلیل داده و مدلسازی‌های مربوط به آن، تحلیل تکنیکال نیز پرطرفدار شد. با توجه به آنکه هرکدام جنبه‌های متفاوتی را در تحلیل مد نظر قرار می‌دهند، پاسخ ایده آل آن است که از هر دو استفاده شود. برای تحلیل‌های بلند مدت، نیازمند به داده‌های کلان و عوامل بزرگ و تاثیرگذار هستیم، بنابراین تحلیل فاندامنتال در الویت قرار دارد. در حالتی که بخواهیم براساس نوسانات کوتاه مدت تحلیل کنیم، تحلیل تکنیکال کاربرد بیشتری خواهد داشت.

درک تفاوت بین تحلیل تکنیکال و فاندامنتال برای تریدرهای ارز دیجیتال ضروری است. در این پست به مقایسه تفاوت آنالیز تکنیکال و بنیادی می‌پردازیم.

یکی از مهمترین بخش‌های بازار ارزهای دیجیتال، تحلیل است. با کمک تحلیل، ارزنده بودن یک رمز ارز را می‌توان تشخیص داد و بهترین زمان برای خرید و فروش آن را تعیین کرد. بدون آنالیز، صرفا بر اساس شانس عمل کرده و احتمال ضرر کردن در مقایسه با سود بردن به شدت افزایش پیدا می‌کند. علت اصلی بازنده بودن بسیاری از بازیگران در بازارهای مالی، کوچک شمردن اهمیت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و عدم درک تفاوت آن‌ها است.

هدف در اینجا تعیین ارزش ذاتی یک دارایی (در حوزه فعالیت ما یک ارز دیجیتال) است. تلاش بر این است که بالاتر یا پایین‌تر بودن قیمت کنونی یک رمز ارز در مقایسه با ارزش ذاتی آن را مشخص کرد. به این ترتیب فرد به استراتژی مناسبی برای سرمایه‌ گذاری در یک رمز ارز دست خواهد یافت. برای درک بهتر، مثال زیر را در نظر بگیرید. این مثال به درک بهتر تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال کمک می‌کند.

تصور کنید فردی تصمیم گرفته در یک شرکت اقدام به سرمایه گذاری کند. برای اطمینان از سلامت مالی این شرکت، او قادر است مواردی مثل درآمد شرکت، ترازنامه، صورت‌های مالی و گردش پول را در آنجا ارزیابی کند. این احتمال وجود دارد که او قبل یا بعد از این بررسی‌ها، به صنعت مربوط به حوزه فعالیت شرکت نیز توجه کرده و تحقیقاتی درباره آن انجام بدهد. در آنالیز بنیادی، بعد از این عمل، سوالاتی مثل رقبا، جامعه هدف و سرعت گسترش یا حتی کوچک شدن آن صنعت مطرح می‌شود. حتی می‌توان مطالعات خود را گسترده‌تر کرد تا ملاحظات اقتصادی مانند نرخ بهره و تورم نیز در تحلیل گنجانده شوند. این یک رویکرد از پایین به بالا است.

تحلیل تکنیکال و فاندامنتال

همانطور که گفتیم در تحلیل بنیادی هدف نهایی، تجزیه و تحلیل ارزش و قیمت ذاتی یک دارایی و مقایسه آن با قیمت فعلی است. اگر ارزش واقعی از قیمت کنونی بالاتر باشد، نتیجه می‌گیریم دارایی مورد نظر اکنون ارزان‌ به فروش می‌رسد. اگر ارزش واقعی پایین‌تر از قیمت کنونی باشد، قیمت حال حاضر دارایی مورد نظر گران تلقی می‌شود. به این ترتیب می‌توان درباره بهترین زمان خرید و فروش یک رمز ارز تصمیم گرفت.

مزایا و معایب تکنیکال یا فاندامنتال

در نظر داشته باشید اگرچه همه قادر هستند از تحلیل فاندامنتال برای آنالیز انواع دارایی در بازارهای مالی مختلف استفاده کنند، اما در دنیای رمز ارزها ممکن است اوضاع متفاوت باشد، چرا که یافتن بخشی از داده‌ها دشوار یا غیر ممکن است و همبستگی سنگینی بین کوین‌های گوناگون وجود دارد. در نتیجه احتمال ناکارآمد شدن یا پایین آمدن دقت تحلیل بنیادی در اینجا بالا می‌رود.

البته نباید فراموش کرد در صورتی که (با درک درست از تفاوت تحلیل تکنیکال و فاندامنتال) آن را به درستی انجام بدهیم، قادر است با دقتی زیاد ارزان یا گران بودن قیمت یک دارایی را در مقایسه با ارزش ذاتی آن مشخص کند. اسطوره‌های سرمایه ‌گذاری مانند وارن بافت و بنجامین گراهام در طول چندین دهه ثابت کرده‌اند که استفاده درست از آنالیز بنیادی نتایجی شگفت‌انگیز و بسیار سودآور خواهد داشت.

از طرفی دیگر، مشکل اینجاست که به سختی می‌توان به یک تحلیل فاندامنتال خوب و در عین حال ساده و قابل فهم دست پیدا کرد. هدف این نوع آنالیز، در چند کلمه یعنی «تعیین ارزش ذاتی» خلاصه می‌شود، اما این کار از آن چه تصور می‌کنید بسیار دشوارتر است! مشخص کردن ارزش واقعی یک رمز ارز، فرآیندی وقت‌گیر بوده و به کار بسیار بیشتری نسبت به ارتباط دادن اعداد به یک فرمول، نیازمند است. تحلیل فاندامنتال در گرو ارزیابی عوامل متعدد بوده و منحنی یادگیری در آن کاملا شیب‌دار است

مقایسه تفاوت‌ تحلیل بنیادی و تکنیکال

آنالیز فاندامنتال راهکاری قدرتمند به منظور ارزیابی شرکت‌ها بوده و از این نظر، آنالیز تکنیکال نمی‌تواند با آن رقابت کند. برای سرمایه‌گذاران، تحقیق روی طیف وسیعی از معیارهای کمی و کیفی، یک نقطه شروع اساسی برای هر نوع سرمایه‌‌گذاری و بیزینس است. تحلیل بنیادی به مطالعه و بررسی شرایط و وضعیت یک دارایی، در اینجا یک رمز ارز مشخص، می‌پردازد. هدف اصلی آن، تعیین ارزش واقعی دارایی مورد نظر است. در مقابل، تحلیل تکنیکال از طریق مطالعه وضعیت گذشته، قیمت آن ارز دیجیتال را در آینده پیش‌بینی می‌کند.

طرفداران روش فاندامنتال معتقد هستند قیمت حال حاضر یک رمز ارز، لزوما منعکس‌کننده ارزش واقعی آن نیست. این ایدئولوژی و نوع نگاه، پایه تصمیمات سرمایه‌گذاری در روش آنالیز نام برده است. در آن سو، دوست‌داران روش تکنیکال اعتقاد دارند از طریق ارزیابی عملکرد و رفتار قیمت در گذشته و همچنین بررسی حجم معاملات، می‌توانید رفتار آینده را نیز تا حد زیادی پیش‌بینی کنیم. آن‌ها به جای مطالعه عوامل بیرونی، خود را درگیر نمودارهای قیمت، الگوها و روند بازار می‌کنند.

دیدگاه افراد معتقد به فرضیه بازار کارا (Efficient-Market Hypothesis) نیز جالب است. اعتقاد آن‌ها بر این است که با اتکای همیشگی به تحلیل تکنیکال، موفقیت امکان‌پذیر نیست. گفتنی است در یک بازار کارا، اطلاعات موجود خیلی سریع روی قیمت اوراق بهادار اثر می‌گذارند. به عبارتی در اینجا اطلاعات بلافاصله بر قیمت سهام تاثیر گذاشته و قیمت‌ها، طبق این اطلاعات تعدیل خواهند شد. فرض بر این است که افراد فعال در یک مارکت، به منظور تصمیم‌گیری درباره خرید یا فروش یک دارایی، همه اطلاعات مربوط را در قیمت در نظر می‌گیرند.

خلاصه تفاوت تحلیل بنیادی و تکنیکال

تحلیل تکنیکال برای معاملات کوتاه مدت استفاده می‌شود، اما تحلیل بنیادی دید بلند مدت‌تری دارد، زیرا نگاه تحلیلگران بنیادی کلی است. برخلاف تحلیل بنیادی، تحلیل تکنیکال نیاز به دانش بالای علوم اقتصادی و سیاسی ندارد.

تحلیل بنیادی به دنبال پیدا کردن رابطه بین حرکات قیمت و اخبار اقتصادی است، اما در تحلیل تکنیکال تنها فاکتوری که مورد ارزیابی قرار می‌گیرد، قیمت است.

تحلیل تکنیکال مناسب‌ترین زمان ورود یا خروج را در کوتاه‌ مدت نشان می‌دهد، در حالی که تحلیل بنیادی سهم خوب را برای بلندمدت شناسایی می‌کند.

هزینه و زمان تحلیل تکنیکال کم است، اما این هزینه و زمان برای تحلیل بنیادی مقداری قابل توجه است.

نتایج تحلیل تکنیکال در صورت عدم رعایت قوانین با خطا مواجه می‌شود، اما نتایج تحلیل بنیادی در صورت تغییرات محیطی تحلیل، با خطا مواجه می‌شوند.

تحلیل تکنیکال از نمودار و اندیکاتور و تحلیل بنیادی از اطلاعات مالی شرکت، صنعت و عوامل محیطی مانند دلار برای تحلیل استفاده می‌کند.

در تحلیل بنیادی روند گذشته ارز دیجیتال و تغییرات قیمتی در طول تاریخ مورد مطالعه قرار نمی‌گیرد، اما در تحلیل تکنیکال تغییرات کنونی برای مطالعه روند در آینده به کار می‌رود، زیرا در تحلیل تکنیکال اعتقاد بر این است که روند گذشته دوباره تکرار خواهد شد.

قیمت و حجم ترند سهام، تنها ورودی های تحلیل تکنیکال هستند، در حالی که بررسی وضعیت درآمد، ترازنامه، و وضعیت جریان نقدینگی یک شرکت، در تحلیل بنیادی مهم به شمار می‌روند.

در بازار ارزهای دیجیتال تحلیل بنیادی بهتر است یا تکنیکال؟

بازار ارزهای دیجیتال

فعالان بازارهای مالی بعد از چند دهه استفاده از تحلیل تکنیکال و فاندامنتال و مقایسه تفاوت آن‌ها، اکنون به این نتیجه رسیده‌اند که در مارکت‌های مختلف، مخصوصا رمز ارزها، بهترین استراتژی استفاده ترکیبی از آن‌ها است. نباید این دو را شبیه یک رقیب دید و صرفا روی یک روش متمرکز شد، بلکه آن‌ها مکمل یکدیگر هستند.

این دو روش، دست به دست هم، درک ما را نسبت به زمینه‌های مختلف یک بازار مالی زیادتر می‌کنند. بعید نیست افرادی سبک معاملاتی منحصربه‌فرد خود را داشته و از آن استفاده کنند، اما در عمل، بسیاری از تریدرها از یک یا ترکیب این دو روش تحلیلی در معاملات خود بهره می‌برند. این روش‌ها هم در تحلیل‌های کوتاه مدت و هم در تحلیل‌های بلند مدت قابل استفاده هستند.

دیدگاه‌ خود را بنویسید

اسکرول به بالا